معنی نیای پیامبر
حل جدول
هاشم
نیای پیامبر (ص)
هاشم
نیای سوم پیامبر اسلام
عبدمناف
نیای چهارم پیامبر اسلام
قصی بن کلاب
نیای کوروش
آرشامه
پیامبر
نبی، فرستاده، مرسل
ولی امر، نبی، رسول، فرستاده خدا، پیام آور، قاصد
ولی امر
نبی
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه واسطه ابلاغ (کتبی یا شفاهی) باشد رسول پیام آور، قاصد پیک برید، پیغمر پیغامبر وخشور نبی رسول: و درود بر پیامبر گزیده محمد مصطفی و بر اهل بیت و یاران وی. (دانشنامه. منطق 1)
لغت نامه دهخدا
پیامبر. [پ َ ب َ] (نف مرکب) پیغامبر. پیغمبر. پیمبر. وخشور. نبی. رسول. آنکه واسطه ٔ ابلاغ سخنی باشد از کسی بدیگری خواه بزبان و خواه بنامه. رجوع به پیغامبر و پیغمبر و پیمبر شود. || قاصد. برید. پیک. پیک خبر رساننده. (شرفنامه). || پیام آور. رجوع به پیام آور شود.
فرهنگ معین
پیک، کسی که پیغام را می برد، نبی، فرستاده خدا. [خوانش: (پَ بَ) (ص فا.)]
فارسی به ایتالیایی
profeta
فرهنگ عمید
پیغمبر
فارسی به عربی
نبی
معادل ابجد
326